پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): برخی به طور کلی منکر و کافر به وجود خداوند متعال میباشند؛ اما برخی دیگر وجود و خالقیت او را قبول دارند، اما گمان میکنند که با کشف چند فرمول علمی در نظام خلقت، میتوانند بر او غلبه یابند! این دیگر کفر نیست، چون وجود و خالقیتش را قبول دارند، بلکه “عناد و دشمنی” است، چون میخواهند خالق و رب را مغلوب خود نمایند!
اندیشهی شیطانپرستی، که امروزه تحت عنوان “فراماسون” تشکل یافته است، بر همین گمان است! میگویند: ما منکر خدا نیستیم، بلکه چون ابلیس لعین، با او سر جنگ داریم. اما اگر در هر امری نیز پیروز شویم، باز محکوم به شکست هستیم، چون خداوند سلاحی دارد که ما از آن محرومیم، و آن سلاح مرگ است. او هر وقت بخواهد، مرگ هر شخص یا قومی را میرساند. بنابراین، اگر ما با رشد علمی در علوم طبیعی، بتوانیم به قوانین و اندازهها (مقدرات) واقف شویم، میتوانیم او را خلع سلاح کنیم و عمر جاودانِ بدون خدا بیابیم!
هرگونه گمان غلبه بر خداوند سبحان، حاکی از خدا نشناسی و نیز حماقت است. چرا که در هر حال او را ضعیف دیده که امکان غلبه را متصور شده است! در حالی که خداوند متعال قوی است و تمامی قوتها از اوست و نیز “عزیز = نفوذ ناپذیر” میباشد (إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ).
« امام سجاد علیه السلام فرمودند: الحمدلله، که خداوند، دشمنان ما را از احمقها قرار داد ».
اما پاسخ موضوعی:
- – جراحی صورت و یا حتی برخی از اعضا، مانند کسانی که با عمل جراحی گوشهای خود را دراز و به قول خودشان شیطانی میکنند و یا کسانی که برای تکدیگری و فریب اذهان، شکل دست و پای خود را تغییر میدهند – یا کسانی که صدمات ناشی از حوادثی چون سوختگی یا … را ترمیم و یا پروتزها شکل میدهند و …، تغییر و تبدیل یا برگرداندن آفرینش و نظام آفرینش الهی نمیباشد.
این تغییرها و تبدیلهایی که انجام میگیرد، اختصاصی به صورت، دست، پا و سایر اعضای بدن انسان ندارد، بلکه در طبیعت نیز تغییر شکل (درخت، گُل، تپه، کوه و …) امکان پذیر میباشد؛ چنان که آرایش درختان کوچک و چند سانتی، یا تبدیل دشتها، تپهها و کوهها به خانهها، برجها و شهرها، یا تبدیل زهر حیوانات به دارو، یا عناصر شیمایی به مواد مخدر و …، همیشه رایج بوده و هست.
آیا صنعت آهن، جز این است که سنگ آهن را از کوهها و … استخراج میکنند و آن را به آهن در انواع شکلها و سختیهای گوناگون در میآورند؟! یا همینطور صنعت شیشه، صنعت داروسازی، صنایع نظامی، یا انواع صنایع دیگر و از جمله صنعت جراحی پلاستیک؟
- – تا کسی نتواند خلق کند، یعنی از هیچ، چیزی را به وجود آورده و ایجاد کند، نمیتواند هیچ تغییر و تبدیلی در نظام خلقت و بالتبع نظام هدایت مبتنی بر آن ایجاد نماید؛ و البته که هیچ کسی نمیتواند چیزی را خلق کند، ولو به کوچکی یک مگس – در این خصوص طالب و مطلوب، هر دو ضعیف هستند:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ » (الحج، 73)
ترجمه: ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را باز پس گیرند! هم این طلبکنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان!
- – برخی خداناباوران، تا به یک رشد علمی میرسند، گمان میکنند که رقیب خالق کریم شدهاند! در حالی که خداوند متعال، از سویی به انسان عقل، شعور، فهم، قدرت یادگیری عطا فرموده است و از سویی دیگر کتاب خلقت را مقابل آنها گذاشته است، و از سویی دیگر در کتاب وحی به آنها فرموده است که با دقت در خلقت من مطالعه کنید، تا با شناخت و عظمت خلقت، به خالق و عظمتش شناخت پیدا نموده و ایمان بیاورید.
- – ما در این عالم، به غیر از زمین و آسمان چه میبینیم؟ لذا فقط در آیات اولیهی یک سوره، به توجه و دقت به تمامی این علوم دعوت نموده است و در آیات دیگر نیز مکرر توصیه نموده است:
جانور شناسی: « أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ – آیا آنان به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده است؟!» (الغاشیة، 17)
فضا شناسی: «وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ – و به آسمان نگاه نمیکنند که چگونه برافراشته شده؟!» (همان، 18)
طبیعت شناسی: «وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ – و به کوهها که چگونه در جای خود نصب گردیده!» (همان، 19)
زمین شناسی: « وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ – و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟!»
انسانشناسی در علوم تربیتی (جبر و اختیار): « فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ * لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ * إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ – پس تذکّر ده که تو فقط تذکّر دهندهای! * تو سلطهگر بر آنان نیستی که (تسلطی بر آنان نداری که بتوانی بر ایمان) مجبورشان کنی،» * مگر کسی که پشت کند و کافر شود (اختیار با خودش است و تو نمیتوانی کاری کنی). (همان، 20 تا 22)
علم یعنی نشانهشناسی:
بشر، وحی را کنار میگذارد و در عرصهی رشدی علمی، با بدبختی و فلاکت، پس از هزاران سال، مانند کوری عصاکش، بدانجا میرسد که بگوید: «چون هیچ چیزی خودش نیست و هر چیزی نشانگر دیگری است، پس علم چیزی جز “نشانهشناسی” نمیباشد! خب، این کشف جدیدی نیست، خداوند متعال از همان ابتدا توسط انبیایش علیهم السلام و در کتاب وحی، به انسان آموخته بود که همه چیز نشانه (آیه) است!
منتهی این که انسان بتواند از نشانه، صاحب نشانه را بشناسد و راه یابد و به مقصود و هدف از آفرینش خود برسد، مستلزم به کار انداختن “تفکر و عقل” است که آن را نیز خداوند متعال به بشر عطا نموده است و راههای درآوردن آن از حبس و رشدش را نیز آموخته است. لذا فرمود: در خلقت زمین و آسمانها تفکر و تعقل کنید، چرا که اینها برای اهل تفکر و تعقل “نشانه “میشوند:
« إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ » (البقره، 164)
ترجمه: در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و میاندیشند!
« وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ » (الجاثیه، 13)
ترجمه: او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخّر (رام) شما ساخته است؛ در این نشانههای (مهمّی) است برای کسانی که اندیشه میکنند!
بنابراین:
خداوند متعال میخواهد که انسان از عقل، فکر، استعداد و توان فراگیری که به او عطا نموده استفاده ببرد، به زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، نظاره کند، مطالعه کند، در چگونگی پدید آمدن و قوانین حاکم بر آنها اندیشه نماید، خودش “صانع” باشد تا بفهمد که نه تنها “خالق، مالک و ربّ” نیست، بلکه خودش نیز مخلوق و مصنوع است، و از این راه، به خالق کل شیء و صانع عالم هستی پیببرد.
از این رو، انسان علم را کشف میکند، نه این که خلق کند – هر چه بسازد و یا هر کاری که بکند، باز نمیتواند از چارچوب قوانین حاکم بر نظام هستی خارج شود (وَ لا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ – دعای کمیل) و از علوم، قوانین و نظم موجود درس گرفته و بهره میبرد، نه این که بتواند تغییر و تبدیلی در نظام آفرینش ایجاد نماید.
بنابراین، اگر وجود برق (الکتریسته) را در زمین شناخت، سدی ساخت، توربینی ساخت، از فشار آب، برق گرفت و آن را به شهرها و روستاها رساند، همه طبق اندازههای (مقدرات) حاکم بر نظام هستی میباشد. همچنین است، رشد او در علوم کشاورزی – هوا و فضا و یا جراحی پلاستیک.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا جراحیهای زیبایی که روی صورت انجام میگیرند را میتوان جزئی از برگرداندن آفرینش خداوند قلمداد نمود؟