حضرت، در نامه ای خطاب به معاویه می نویسد:
قریش می گوید: پسر ابوطالب دلیر است؛ اما علم جنگ نمی داند. خدا پدرانشان را مزد دهد! کدام یک از آنان پیش تر از من در میدان جنگ بوده و بیش تر از من نبرد دلیران آزموده است؟ هنوز بیست سال نداشتم که پا در معرکه گذاشتم و اکنون سالیان عمرم از شصت فزون است.(159)
و در خطبه قاصعه(160) می فرماید:
شما می دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، و خویشاوندی ام با او در چه نسبت. آن گاه که کودک بودم، مرا به دامن می نشاند و به سینه می چسباند، در بستر خویش پناهم می داد، بدنش را به بدنم می سایید، و از عطر دل آویزش بهره مندم می ساخت و گاه بود که غذایی را می خایید، سپس لقمه لقمه در دهانم می گذاشت. هرگز دروغی در گفتارم و اشتباهی در کردارم نیافت… هماره در پی او بودم (در سفر و حضر) چونان کودک خردسال، که همواره همراه مادر است.(161) هر روز برای من از اخلاق خود نشانه هایی بر پا می داشت و مرا به پیروی آن می گماشت. هر سال، چندی را در حرا خلوت می گزید و تنها مرا رخصت دیدارش بود و کسی جز من او را نمی دید. آن هنگام جز خانه ای که رسول خدا و خدیجه در آن بود، در هیچ خانه ای مسلمانی راه نیافته بود، من سومین آنان بودم. روشنایی وحی و پیامبری را می دیدم و بوی نبوت را می بوییدم. من هنگامی که وحی بر او فرود آمد، آوای شیطان را شنیدم، گفتم: ای فرستاده خدا! این آوا چیست؟ گفت: این شیطان است که از آنکه او را نپرستند، نومید و نگران است. همانا تو می شنوی آن چه را من می شنوم، و می بینی آن چه را من می بینم، جز این که تو پیامبر نیستی و وزیری و بر راه خیر می روی و مؤمنان را امیری… .(162)
در جایی دیگر می فرماید:
من نخستین کسی هستم که به خدا ایمان آوردم و اولین کسی که پیامبری پیامبر خدا را تصدق کردم.(163)
سرانجام در کلامی دیگر این گونه سخن می سراید:
… فانی ولدت علی الفطره، و سبقت الی الایمان و الهجره.(164)
بر فطرت توحید تولد یافته ام، و در ایمان و هجرت از همه پیش قدم تر بوده ام.
40. ان الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوراه و الانجیل و القرآن…
خداوند، از مؤمنان جان ها و اموالشان را به بهای بهشت خریده است. آنان در راه خدا می جنگند تا کشته شوند. (وفای به این) وعده حق، که در تورات و انجیل و قرآن آمده، بر عهده خدا است… .
صاحب تنبیه الغافلین(165) با استناد به کریمه و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاه الله.(166)
که بی تردید، در شأن حضرت وصی (علیه السلام) نازل شده است،(167) این آیه را نیز در شأن آن حضرت تطبیق و تأویل کرده است.
41. یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین
ای کسانی که ایمان آورده اید، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.
سید هاشم بحرانی، مؤلف تفسیر البرهان، از طریق اهل سنت نقل کرده و می گوید:
موفق بن احمد به اسناد خود از ابن عباس، در ذیل این آیه، نقل کرده که: هو علی بن أبی طالب؛ او علی بن ابی طالب است. همین مطلب را عبدالرزاق در کتاب رموزالکنوز نیز آورده است.(168)
حسکانی نیز به اسنادهای مختلف آورده است که این آیه، مختص علی بن ابی طالب (علیه السلام) نازل شد.(169)
در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که آن حضرت فرمود:
صادقین علی، فاطمه، حسن، حسین، و فرزندان معصوم آنان. تا روز قیامت هستند.(170)
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
مقصود از صادقین، محمد و علی (علیه السلام) هستند.(171)
و در روایت دیگری مقصود از صادقین را آل محمد بر شمرده اند.(172)
علی بن ابراهیم قمی نیز در تفسیرش آورده است که:
مقصود کونوا مع الصادقین این است که با علی بن ابی طالب و آل محمد باشید و دلیل آن، این است: من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر وما بدلوا تبدیلاً(173) … که مقصود از من ینتظر حضرت وصی (علیه السلام) است و صادقین ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند.(174)
و سرانجام، بسیاری از عالمان و مفسران، آیه مذکور را بر امیرمؤمنان (علیه السلام) تأویل کرده اند.(175)
برگرفته از کتاب پرتوی از فضایل امیرالمومنین در قرآن
نویسنده :سید ابوالحسن مطلبی
ادرس اینترنتی :http://www.ghadeer.org/Book/564/92839