صبح زود بود که عملیات بازی دراز را با نفرات محدودی شروع کردیم.در مدتی کوتاه بچه ها سنگر های دشمن را در بلند ترین ارتفاعات 1050 بازی دراز، تصرف کردند. عراقی ها سردرگم شده بودند و 700 نفر از آن ها به اسارت ما در آمدند.همین جا بود که یکی از عجایب زندگی خود را شاهد بودم…
یکی از اسرای عراقی وقتی به رزمندگان رسید سؤال کرد فرمانده شما کجاست؟یکی از برادران را به او نشان دادیم. با حالتی عجیب که حیرت و ناباوری در چهره اش به وضوح مشخص بود گفت: «این را که نمی گویم. آن فرمانده را می گویم که سوار بر اسب سفید در جلو شما حرکت می کرد، او را به من نشان دهید.»
اشک چشمانم را در خود غرق کرده بود. از اینکه در عملیاتی شرکت کرده بودم که فرماندهی آن را امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عهده داشته است ، حیرت زده بودم و می لرزیدم !
هدیه به روح “سردار شهید محمد اثری نژاد “صلوات