سردار شهید حاج عماد مغنیه در سراسر جهان به نبرد با آمریکا و غرب شهرت بیشتری دارد تا مبارزات ضد صهیونیستی. شکار حاج عماد یکی از آرزو های بزرگ دستگاه های جاسوسی پرطمطراق غربی بود. بسیاری ترور این مجاهد بی نظیر را در سال 2006 میلادی پس از 25 سال تعقیب، محصول عملیات مشترک سرویس های جاسوسی غربی و اسراییلی می دانند.
تحلیل گران غربی و خصوصا آمریکایی، سال ها درباره شخصیت و عملکرد «شهید مغنیه» قلم فرسایی و سخنرانی کردند که صرف نظر از افسانه پردازی ها و بزرگ نمایی های تبلیغاتی آن ها، حاوی میزانی از حقیقت نیز بود. «اسکات مکلود» تحلیل گر هفته نامه آمریکایی «تایم» سه روز پس از شهادت «حاج رضوان» در پایتخت سوریه، طی مقاله ای با عنوان «انتظار برای انتقام جویی حزبالله» نوشت: «هر چه اسرار دنیای عماد مغنیه پس از ترور وی در دمشق طی هفته جاری بیش از گذشته معلوم میشود، انگشت اتهام قتل وی بیش از همیشه به سوی اسرائیل نشانه میرود. اگر چه اسرائیل مشارکت خود را در قتل وی تکذیب کرده اما “بروس ریدل” Bruce Riedel یکی از افسران پیشین سازمان سیا و یکی از برجستهترین کارشناسان ضدتروریسم دولت آمریکا در دولتهای متعدد گفته است: «مرگ مغنیه نشان داد اسرائیل در حزبالله رخنه کرده است.»
بر اساس گزارش روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت»، ریدل گفت: «نهادهای جاسوسی اسرائیل انگیزه اش را داشتهاند و توانایی خود را در گذشته در حمله در دمشق نشان دادهاند. این عملیات مهمی است؛ صرفنظر از این که اسرائیل بخواهد بطور علنی به آن اعتراف کند یا خیر.»
مغنیه در راس فهرست افراد تحت تعقیب آمریکا و اسرائیل به مدت 25 سال قرار داشت و ریدل که اظهاراتش در پایگاه اینترنتی خود حزبالله ذکر شده میگوید «قتل مغنیه نشان میدهد حسن نصرالله، رهبر حزبالله نیز میتواند از طریق همان اطلاعاتی که مکان مغنیه در سوریه را نشان داد در برابر ترور شدن آسیبپذیر باشد. بطور حتم این امر شامل حسن نصرالله میشود. موساد به دنبال نصرالله است و او از این امر خبر دارد، به همین دلیل است نصرالله فعالیتهایش را به صورت زیرزمینی انجام میدهد. وی در حیرت است که چه کسی مکان مغنیه را لو داده است. چرا که همین فرد میتواند مکان اختفای او را لو دهد.»
با این حال ریدل امکان این امر را که جاسوسان آمریکایی مغنیه را کشته باشند، منتفی دانست. این در حالی است که اطلاعات آمریکا سالها به دنبال وی بود و اعتقاد بر این که مغنیه مسئول مرگ “ویلیام باکلی” William Buckley رئیس پایگاه سیا در بیروت است.
وی تاکید کرد که مدل بمبگذاری با استفاده از خودرو انطباق بیشتری با شیوه موساد دارد و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا مشغول مسایل بسیار دیگری هستند. اشاره ریدل، اشاره آشکار به جستجو برای یافتن بنلادن است. ریدل گفت: «از سوی دیگر از تابستان 2006، حزبالله به نگرانی اصلی اسرائیل بدل گشته است.» مغنیه همچنین به عنوان میانجی اطلاعات ایران و حماس عمل میکرد. حزبالله و ایران به نظر اطمینان کامل دارند که اسرائیلیها از جانب خود این قتل را انجام دادهاند. منطقی است اگر فرض شد که حزبالله در نهایت انتقام مرگ مغنیه را بگیرد.
در حقیقت اسرائیل از هماکنون نیز سفارتخانهها و دیگر منافع خارجی خود را به حالت آمادهباش درآورده و نیروهایش را در امتداد مرز لبنان تقویت کرده است. نصرالله در جریان مدایح خود از مغنیه در روز پنجشنبه (در تشییع پیکر عماد مغنیه) هشدار داد که حزبالله میتواند در هر نقطه دنیا مقابله به مثل کند چرا که اسرائیل با کشتن مغنیه در پایتخت سوریه پای خویش را از حوزه مرسوم درگیری فراتر گذاشته است. انتقام حزبالله ممکن است مشابه پیامد ترور “عباس موسوی” رهبر حزبالله در لبنان در 16 فوریه 1992 توسط اسرائیلیها باشد که دقیقاً یک ماه بعد در 17 مارس 1992 سفارت اسرائیل در بوینس آیرس در حملهای هدف قرار گرفت و مقامات آرژانتینی مغنیه را در آن محکوم کردند.
دو سال بعد از آن حادثه، بمب گذاری دیگری در ابعادی بزرگتر یک سازمان یهودی به نام “اتحادیه روابط دوجانبه آرژانتین و یهود” [آمیا] را با خاک یکسان کرد. مغنیه بعلاوه مقامات ارشد ایرانی در این حملات محکوم گشتند. دادستانهای آرژانتینی اعتقاد دارند این بمب گذاریها انتقام تهران برای توقف کمک به برنامه هستهای ایران بوده است. در کل 114 نفر در این حملات جان خود را از دست دادند. قتل مغنیه و برگزاری مراسم تشییع وی در بیروت در روز پنجشنبه، اسراری را درباره مردی فاش کرد که تا پیش از گام نهادن بنلادن به عرصه، مرد شماره یک فهرست تروریستهای تحت تعقیب آمریکا بود.
شیخ نعیم قاسم معاون حزبالله در کتاب 284 صفحهای از تاریخچه حزبالله با عنوان “حزبالله: روایتی از درون” اشارهای به مغنیه نکرده است. عکس مغنیه در لباس نظامی که در شبکه تلویزیونی المنار پخش شد و در پایگاه اینترنتی آن قرار گرفت نخستین تصاویر اندکی است که دنیا و حتی فعالان حزبالله در دهههای گذشته از مغنیه دیده بودند. اهمیت وی در سلسله مراتب حزبالله را میتوان در دامنه و گستردگی مراسم تشییع او درک کرد.
در بیانیه حزبالله با بیان شهادت وی آمده است: «ما با افتخار و عزت شهادت یکی از بزرگترین رهبران مقاومت را اعلام میداریم که به جمع شهدای مقاومت اسلامی پیوست … پس از سپری کردن عمری در راه جهاد، ایثار و انجام وظیفه با عشق به شهادت…»
حسن نصرالله نیز در مراسم تدفین وی از ذکر مداخله مغنیه در حملات عمده تروریستی مورد اتهام خودداری کرد اما از وی به عنوان یکی از فرماندهای نظامی یاد کرد که نقش تعیین کنندهای در طول مبارزات حزبالله علیه اسرائیل و تجاوز اخیر این رژیم به لبنان در سال 2006، ایفا کرده بود. نصرالله حتی تا آنجا پیش رفت که مغنیه را در کنار دو نفر دیگر از رهبران حزبالله (عباس موسوی و شیخ راغب حرب) قرار داد و عنوان کرد که شهادت آن دو، این فرصت تعیین کننده را به حزبالله داد تا نظامیان اسرائیلی را از لبنان بیرون کنند. دبیر کل حزبالله پیشبینی کرد که مرگ مغنیه نیز به “نابودی موجودیت” اسرائیل کمک کند. حزبالله اعلام کرد که دو نفر از برادران مغنیه به نامهای “جهاد” و “فوآد” پیش از این در نبرد با اسرائیل جان خود را از دست داده بودند.
رابطه نزدیک مغنیه با تهران نیز پس از مرگ وی بیشتر آشکار شد. پیام تسلیت مرگ وی بلافاصله از سوی مقامات ارشد ایران صادر شد. این پیامها از آیتالله علی خامنهای آغاز شد که از مغنیه به عنوان “مبارز برجسته و الگویی برای نسل جوان” یاد کرد. منوچهر متکی وزیر وقت امور خارجه ایران در مراسم تدفین مغنیه شرکت کرد و بین شیخ نعیم قاسم و پدر مغنیه نشست و پیام تسلیت محمود احمدینژاد رئیس جمهوری وقت ایران را قرائت کرد. رئیس جمهوری ایران مغنیه را یک “سرو شجاع و باشکوه… فرزند توانا و به حق مسلمانان و امت عرب و سرباز شجاع در مبارزه برای استقلال لبنان ، مدافع عزت همه ملتهای منطقه … و قهرمان توانا” توصیف کرد.
این واقعیت که مغنیه در دمشق کشته شد نشان دهنده رابطه نزدیک وی با نظام بشار اسد رئیس جمهوری سوریه است. قتل وی برای سوریه به شدت دردسر آفرین بود چرا که ضمن این که نشان داد او در سوریه بوده بلکه ناتوانی دمشق را در ارایه حفاظت کافی از وی در برابر آن چه که ممکن است عملیات اطلاعات اسرائیل بوده، بر ملاء کرد.
منبع خبرگزاری فارس