ایی ندارد. آب جوش حکم نمیکند که آدمی دستش را در آن فرو نبرد، بلکه عقل با علم به حرارت این آب و مضر بودن آن برای پوست و گوشت آدمی، چنین حُکمی میکند.
شما در علم شیمی، به عناصر تشکیل دهنده یک اسید و خواص آن پیمیبرید و چون به عناصر تشکیل دهنده پوست و گوشت نیز پیبردهاید، اطلاعات را عقل انتقال میدهید و سپس عقل حکم میکند که نباید پوست دست، با اسید تماس داشته باشد. پس این حکم عقل است، نه حکم اسید یا پوست.
شناخت توحید و معاد (حتی از طریق علوم طبیعی) نیز بر همین قاعده استوار است.
مطالعهی عالمانه و عاقلانهی طبیعت:
خداوند متعال در آیات بسیاری امر به مطالعهی زمین و آسمانها و هر چه در آنهاست نموده است؛ بدیهی است که ما از طریق طبیعی و تجربی، به آسمانهای دیگر راهی نداریم ، پس باید همین زمین و آسمان را مطالعه نماییم، اما مطالعهای عاقلانه و حکیمانه، نه صرفاً عنصر شناسی.
*- چرا میفرماید: هر چه در زمین و آسمان وجود دارد، آیات (نشانههای) من هستند، منتهی فقط عدهای که اهل تفکر و تعقل هستند، به این نشانهها توجه مینمایند؟! چرا که بسیاری فقط خود نشانه را میبینند و نه جهت آن را!
امروزه دانشمندان غربی نیز به این حقیقت رسیدهاند که «علم یعنی نشانه شناسی» و میگویند: «هیچ چیزی خودش نیست و هر چیزی نشانهی چیز دیگریست»، اما نمیگویند: جهت نهایی این نشانهها کجاست و چه مقصدی را نشان میدهد؟!
اما خداوند متعال، چه در کتاب خلقت و چه در کتاب وحی، علم را به همراه حکمت عرضه نموده است تا آدمی از این نشانهها راه رشد و کمال را بیابد، لذا فرمود: زمین آسمان را مطالعه کنید، علوم تجربی را بیاموزید، منتهی هدفدار و به همراه حکمت، یعنی مطالعهی علمی و نتیجهگیری عقلی – به آیه زیر دقت نمایید که به علوم طبیعی و تجربی توجه داده است، منتهی با حکمت عقلی در توجه به نشانهشناسی:
« إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ » (البقرة، 164)
ترجمه: در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و میاندیشند!
اثبات حیات اخروی:
بنابراین، چنین نیست که معاد (حیات اخروی)، هیچ دلیلی به جز چند آیهی خبری در قرآن کریم نداشته باشد.
دقت کنیم که حتی “توحید” در کلام وحی و بیان قرآن مجید، مستدل به دلایل عقلی است و عقل نیز به نور علم میبیند. لذا در قرآن کریم، برای اثبات توحید و معاد، به همین زمین و آسمان مادی (علوم طبیعی) نیز استناد و استدلال شده است.
پس اگر کسی به همین طبیعت نیز نگاه عالمانه و عاقلانه داشته باشد، میبیند که نه چیزی خود به خود به وجود آمده است و نه چیزی بیخودی، لغو و بازی خلق شده است، پس خلقت هدفدار است. کتاب طبیعت این را نشان میدهد و کتاب وحی به همین حقیقت تذکر میدهد:
« وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ * لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ » (الأنبیاء، 16 و 17)
ترجمه: و ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم! * اگر مىخواستيم بازيچهاى بگيريم، قطعاً آن را از پيش خود اختيار مىكرديم.
در واقع ضمن آن که میفرماید: زمین و آسمان را مطالعه کن تا به حقانیت توحید و معاد پیببری، متذکر میگردد که “من به حق آفریدم، و به بازی نیافریدم، پس تو آن را بازی و بیهوده فرض نکن” بلکه به خلقت خودت و عالم هستی، نگاه علیمانه و عاقلانه داشته باش، ضمن مطالعه، تفکر نما، تا به حکمتهایش پیبرده و راه یابی:
« أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ » (الرّوم، 8)
ترجمه: آيا در خودشان به تفكر نپرداختهاند؟ خداوند آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است، جز به حق و تا هنگامى معين، نيافريده است، و [با اين همه] بسيارى از مردم لقاى پروردگارشان را سخت منكرند.
خلقت به حق:
خلقت به حق، خود اثبات معاد است. اگر عالم هستی خود به خود، به باطل، بازیچه، غیر عالمانه، غیر حکیمانه و بیهدف به وجود آمده باشد، از “هیچ” آمده و به سوی “هیچ” روان و رهسپار میباشد و دور باطلی را طی میکند؛ اما وقتی حتی کمترین ذره، نشانه (آیه)ای است که علیمانه و حکیمانه خلق شده و در جای خودش قرار گرفته (عدل)، دارای خواص و آثار مشخصی است، ارتباط معین و تعریف شده و منظمی با سایر عناصر دارد و به سوی سرانجام معینی میرود، معلوم (اثبات علمی) میشود که برای کل عالم نیز سرانجامی هست که به سوی آن روان و رهسپار میباشد، پس به حکم “عقل” که به نور “علم” میبیند، وجود معاد، ضروری و قطعی میگردد.
توحید و معاد:
باید دقت نمود که اثبات، باور و ایمان به معاد، پس از “توحید” است، لذا اصل اول از اصول عقاید (که تحقیقی است و نه تقلیدی)، توحید است و اصل دوم معاد؛ و نبوت و امامت نیز بالتبع این دو میباشد.
پس اگر کسی به نور علم، حکم عقل، فهم قلب و آینهی فطرت، توجهی به نور نداشت و آن را منعکس ننمود، نشناخت و باور ننمود، بحث از “معاد” که بازگشت به سوی اوست، بیمنطق، بیجا، بیمورد و بینتیجه خواهد بود، اما کسی که به نور علم دید، به حکم عقل شناخت و با قلب فهم و ادراک نمود و به او ایمان آورد، معاد برایش ضروری و قطعی میشود و تمامی عالم ماده و معنا، برایش دلیل خواهد بود.
استدلال یا خبر:
ممکن است کسی بگوید: شما باز که آیه آوردید و این همان علوم دینی میباشد! اما او باید دقت کند که در آیه چه فرموده، آیا فقط خبر داده که معادی هست، یا دستور و تذکر داده که با تفکر و تعقل، عالم هستی را مطالعه کن، کتاب خلقت را بخوان، تا بفهمی و باور کنی که معادی هست.
دقت کنیم که “استدلال و برهان”، یا رسیدن به پاسخ مجهول از طریق معلوم، بسیار متفاوت است با “خبر”. لذا آن چه در مورد معاد در قرآن کریم آمده، به دو بخش تقسیم میشود، یک بخش استدلال است، بخش دیگر خبر.
خبر، استدلالی نیست، بلکه آگاهی بخشی است و آگاه میتواند آن خبر را منتقل نماید. پس، علم و عقل، به معاد پیمیبرد، اما حال این که محشر، بهشت و جهنم چگونه است، در آنجا چه خبر است، چه طبقات و درجاتی هست و …، “خبر” است.
بدیهی است که علوم تجربی و حتی عقل، به این اخبار دسترسی ندارد، و این علیم (خداوند متعال) است که باید آگاهی بخشد؛ منتهی انسان باید ابتدا با عقل خود، توحید، معاد و نبوت را بشناسد و با قلب باور کند، تا “خبر” وحیانی را بپذیرد.
فضیلت قرآن حکیم:
قرآن مجید، کلام الله و نازل شده از سوی خداوند حکیم میباشد « تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ / الأحقاف، 2»، پس خودش نیز حکیم است « تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ / لقمان، 2».
از فضیلتهای علیمانه و حکیمانهی قرآن کریم این است که انسان را با یک سری معلومات رها ننموده که خودش برود دنبال پاسخ مجهولها بگردد، بلکه با عرضهی “علم و حکمت”، پرسش و پاسخ را با هم میدهد و سپس میفرماید: برو با تفکر و تعقل در عالم هستی مطالعه کن، تا برایت ثابت و مشهود گردد که چنین است.
خدا نمیفرماید که چیزی خود به خود خلق نمیشود، پس برو ببین خالقش کیست؟ بلکه میفرماید: چیزی خود به خود خلق نمیشود و خالق همه چیز “الله جلّ جلاله” میباشد و دیگران اگر تمامی علوم و امکانات خود را تجمیع کنند، حتی یک مگس هم نمیتوانند خلق کنند، حال برو با کسب علم، تجربه و تفکر و تعقل، به یقین برس که چنین است:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ » (الحجّ، 73)
ترجمه: اى مردم، مَثَلى زده شد. پس بدان گوش فرا دهيد: كسانى را كه جز خدا مىخوانيد هرگز [حتى] مگسى نمىآفرينند، هر چند براى [آفريدن] آن اجتماع كنند، و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمىتوانند آن را بازپس گيرند. [در این امر] طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
***- بنابراین، زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، علم، حکمت و نظم حاکم بر جهان، همه دال بر حق بودن، هدفداری و معاد میباشد.
مرتبط:
مباحث درج شده در این پایگاه، درباره معاد
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
غیر از آموزههای دینی، چه دلیلی برای اثبات جهان آخرت دارید؟