چرا باید نماز را در پنج نوبت، و آن هم با آیات و آداب تعیین شده تکرار کنیم، در صورتی که هر وقت بخواهیم، با خدا صحبت می‌کنیم؟

9 اسفند 1396 نظرات (0) بازدید :

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): گاهی آدمی در ذهن خود (یا در اثر گیری از تبلیغات عمومی)، برای احکام الهی، یک حکمتی فرض می‌کنند و لزومش را به همان که همان که خودش دانسته محدود می‌کنند و بالتبع با همین چون و چراها مواجه می‌گردند!

مثل این است که بگویند: هدف از روزه، «یک امساک و برنامه‌ی غذایی است که برای سلامت بدن مفید می‌باشد»! خب سؤال پیش می‌آید که چرا حتماً در ماه مبارک رمضان باشد، چرا از اذان صبح تا اذان مغرب باشد، چرا در عید فطر حرام باشد، چرا در سفر جایز نباشد و …؟!

پس وقتی گفته شود: «نماز فقط گفتگوی با خداست»، صدها چرای اینگونه پیش می‌آید. در حالی که این تعریف برای حکمت نماز و محدود کردن حکمت‌های به “گفتگوی با خدا”، ناقص است.

حکمت اصلی:

حکمت اصلی در هر عبادتی، همان تسلیم امر حق بودن و اخلاص در اطاعت می‌باشد که موجب رشد، قرب و کمال می‌گردد و هرگونه جایگزینی، یعنی اطاعت نفس و عبادت خود!

اگر آدمی نفهمد و ایمان نیاورد که خالقش علیم، حکیم و هادی می‌باشد، هزاران چرای دیگر برایش مطرح می‌شود. اگر مسئله پنج وعده نماز یومیه برایش حل شد، می‌پرسد: حالا چرا به عربی بخوانیم – چرا دست و صورت را با صابون نشوییم و وضو بگیریم – چرا در هر رکعت یک بار رکوع کنیم، و دو بار نکنیم – چرا دو سجده کنیم و یک یا چهار بار نکنیم – چرا هنگام آغاز، الله اکبر بگوییم و سبحان الله نگوییم و  … .

  • – البته بسیار خوب و لازم است که هر کسی به تناسب وسع فهم خود، مطالعه نماید و با حکمت‌های گوناگون احکام و عبادات آشنا شود، اما باید بداند که اولاً “حکمت”، به آن چه او شناخته و یا دیگران کشف کرده‌اند خلاصه نمی‌گردد، و ثانیاً عبادت برای خدا، عبادت برای خداست، نه برای حکمت و یا آثارش. پس اگر کسی روزه گرفت که لاغر شود، یا رسوبات از عروقش پاک شود، یا در نماز جماعت شرکت کرد که در جمع حاضر شده باشد، نه تنها به هیچ یک از نتایج عبادی آن نمی‌رسد، بلکه حتماً چنین نماز و روزه‌ای، به ضرر او تمام می‌شود.

تکبر:

ابلیس لعین، هزاران سال نماز خوانده بود، عبادت و اطاعت کرده بود، تا جایی که به درجات ملکوتی رسید و در صف ملائک قرار گرفت.

اما، در وجود او یک تکبری بود که هنوز بیرون نزده بود و این عبادات، یک لایه‌ی پنهانی از چاق شدن تکبرش داشت که نمی‌دید، چرا که هر چه بیشتر عبادت می‌کرد، ظاهر الصلاح‌تر می‌گردید.

در چنین مقامی، خداوند متعال کار شاقی از او نخواسته بود، بلکه فرمان داد که اکنون طبق آدابی که من می‌گویم و بدان سو که من تعیین می‌کنم، سجده کن. اگر اطاعت می‌کرد، این بیماری تکبر در او بهبود می‌یافت و به مقامات بالاتر نیز می‌رسید، اما تکبر بر او غلبه کرد و ضمن تمرد از عبادت و اطاعت حق‌تعالی، شروع به جایگزینی نمود و گفت: این عبادت را از من بردار و عبادتی کنم که چنین و چنان باشد و …؛ اما بندگی خدا، همان است که او می‌فرماید، نه آن چه بندگانش جایگزین می‌کنند!

  • – برای انسان نیز همین‌طور است، همان فرمان ذکر و سجده، طبق آداب تعیین شده را داد، چرا که فقط این عبادت است که تکبر مقابل خداوند سبحان را می‌شکند و سبب رشد، ارتقا، کمال و تقرب می‌گردد؛ چنان که سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمة الزهراء علیهاالسلام، در بیان حکمت نماز فرمودند:

« فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ » (خطبه فدکیه):

ترجمه: پس خداى بزرگ، ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر قرار داد.

البته “نماز”، حکمت‌ها و آثار دیگری نیز دارد که با صرف گفتگو نمودن محقق نمی‌گردد، چنان که در کلام وحی فرمود: « وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ / و نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى‌دارد / العنکبوت، 45»

نماز خواندنی نیست:

بسیار سفارش شده که قرآن کریم را بخوانید، چرا که کتاب خواندنی است. اصلاً اسمش “قرآن” است که از قرائت می‌آید؛ تا آیات خوانده نشوند که فهم نمی‌گردند. اما حتی یک آیه و یا حدیث وجود ندارد که فرموده باشد، “نماز را بخوانید”، چرا که نماز خواندنی نیست، بلکه برپا نمودنی است. لذا فرمان به “اقامه”ی نماز داده است. پس نماز، یک قیامی است در محضر حق تعالی، طبق فرمان او، نه صرفاً گفتگوی با او.

تکرار:

تکرار یک امر نیز نه تنها همیشه بد نیست، بلکه در خیلی از موارد، لازم، ضروری و اجتناب ناپذیر می‌باشد، مثل این که اگر روزی ده بار نیز از خانه یا اداره خارج شوید و بازگردید، مجدداً سلام می‌دهید، و اگر چنین نمایید، نشان از ضعف فرهنگ، ادب و اخلاق می‌باشد، و یا روزی سه وعده خوراک تناول می‌کنید، یا چند وعده دست و صورت را می‌شویید، یا هر شب می‌خوابید و … . این تکرارها، همه به خاطر نیاز به آنها می‌باشد، و تکرار اقامه‌ی نماز نیز چنین می‌باشد.

  • – نماز (صلاة) از ریشه “صل”، همان وصل شدن است، وصلی که به خاطر اشتغال به امور گوناگون، ضرورت توجه به غیر و … (هر چند در اطاعت امر خدا و برای خدا باشد)،یا قطع می‌شود، یا تضیعف می‌گردد و یا دست کم احتمال این ضعف و قطع برایش متصور است، یا حداقل آن که اتصالی غیر مستقیم است و نماز اتصال مستقیم می‌باشد. لذا در پنج وعده، که مطابق با آغاز افق‌های پنجگانه می‌باشد، امر به این وصل مجدد (نماز) نمود و البته به خاطر نزدیکی افق‌ها و نیز امور دیگر، اجازه داد که “ظهر و عصر” و “مغرب و عشاء”، جمع شوند (در تشیع و تسنن مجاز می‌باشد).
  • – آیا کسی می‌گوید: من چون دائماً در دلم به یاد خانواده هستم و آنها نیز این حال مرا می‌دانند، پس ارتباطم را با آنان قطع می‌کنم؟!

ادب حضور و ارتباط:

هر حضور و ارتباطی، ادب مخصوص به خود را دارد که اگر رعایت نشوند، مبدل به بی‌ادبی، حرمت شکنی، قطع ارتباط و مانع از رشد می‌گردند؛ حال فرقی ندارد که این حضور و ارتباط، با خداوند متعال، اهل عصمت علیهم السلام (زیارات)، قرآن کریم و ایام الله باشد – یا با خانواده، دوستان، همکاران –  یا با استاد، معلم و شاگردان و یا با سایر اقشار و آحاد جامعه و حتی کارهای گوناگون.

  • – بارها بیان شد که درک هر چه در عالم معنا برایتان مشکل است، به همین دنیا و زندگی مادی خودمان در آن نگاه کنید، حتماً پاسخ را می‌یابید.

به عنوان مثال: اگر همسر در خانه، در حوزه یا دانشگاه، شاگرد همسرش بود، سر کلاس درس، چه ادب حضوری باید داشته باشد؟! یا اگر پسری کارمند پدرش بود، سر کار (شرکت، کارخانه، کارگاه، زمین کشاورزی و …)، چه ادب حضوری باید داشته باشد؟

یک جمع دو نفری، یا پانصد نفری، یا هزاران نفری را در نظر بگیرید که در یک محیطی با هم هستند؛ یکی مدیر است، دیگری معاون، دیگری، استاد، دیگری متخصص، دیگری کارگر و …؛ حال وقت نماز رسیده و یکی از میان آنها “امامت جماعت” می‌شود؛ حال ادب حضور در اقتدای به امام جماعت در نماز چیست؟!

بنابراین، صرف این که خداوند سبحان از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، همه مخلوق و مملوک او هستیم، حتی در دلمان می‌توانیم با او سخن بگوییم و او به آشکار و نهان ما آگاه است و …، هیچ دلیل نمی‌شود که فرمان او عصیان شود، به جای اقامه‌ی نماز، به گفتگوی با او بسنده شود، و ادب حضور در هر موقف و هر امری [نماز، روزه، تلاوت قرآن کریم، جهاد، کسب و …] رعایت نگردد.

چه کسی بیاموزد؟

اما چه کسی باید معلم و تربیت کننده‌ی ما در چگونگی عبادت، اطاعت، ادب حضور، کمالِ گفتار، کمال آمال، کمال اظهار عقیده، کمال ابراز نیاز، کمال عمل و … باشد و چه کسی می‌داند که نیازهای “من” برای رشد و کمال چیست و چگونه مرتفع می‌گردد؟ آیا جز خالق علیم، حکیم، مالک، رب و هادی؟!

  • – بنابراین، او باید تعیین کند و متذکر گردد که همیشه به یاد من باش و چگونه، در ارتباطات و تعاملات اجتماعی چگونه رفتار کن، در ماه رمضان چه بکن و چه نکن، در اقتصاد و معیشت، چه بکن و چه نکن، و هنگامی که به تو اجازه‌ی حضور مستقیم در محضر خود را دادم (اذان)، با چه ترتیب و آدابی (از مکان و لباس گرفته، تا طهارت و وضو و …) بیا، به کدام جهت بایست، چه بگو و چه بکن.

پس، اوست که می‌داند چگونه آدابی در اتصال (صلاة)، نیاز بنده‌ی اوست، تکبیر برایش چه می‌کند، سوره حمد چه رابطه‌ای را برقرار می‌کند، رکوع و سجود چه آثاری دارد … و چه کارهایی سبب ماندگاری یا حبط (از بین رفتن) سایر سرمایه‌ها، سودها و کارها می‌شود؟

« ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ » (الأنعام، 88)

ترجمه: این، هدایت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نیکی) که انجام داده‌اند، نابود می‌گردد (و نتیجه‌ای از آن نمی‌گیرند).

  • – بنابراین، ضمن آن که ما همیشه در محضر حق‌ تعالی هستیم، همیشه مخلوق، مملوک و مرزوق او هستیم و هر وقت و هر کجا که دلمان بخواهد و به هر سمت و سویی که باشیم، می‌توانیم با او سخن بگوییم، نیازهایمان را به هر زبانی بیان داریم و …، یک عبادت مخصوصی به نام نماز (صلاة) قرار داد که اوج کمال هر گونه ارتباط، اتصال، گفتگو، راز و نیاز، اقرار و … می‌باشد. او کمال ما را می‌خواهد و تمامی اوامر و نواهی و احکام، برای رسیدن ما به کمال مطلوب می‌باشد.

 

مرتبط:

برای چی ما نماز می‌خوانیم (یا باید بخوانیم)؟ (18 مرداد 1394)

چرا باید نماز را به عربی بخوانیم و حال آن که متوجه نمی‌شویم مضمونش چیست؟ (10 آذر 1392)

 

مشارکت و هم‌افزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)

چرا باید نماز را در پنج نوبت، و آن هم با آیات و آداب تعیین شده تکرار کنیم، در صورتی که هر وقت بخواهیم، با خدا صحبت می‌کنیم؟

http://www.x-shobhe.com/shobhe/9101.html