پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): “حق و باطل – راست و دروغ” و بالتبع شخصیتها در قالبها، مقولات متفاوت و مستقلی هستند، اگر چه به پیوند دارند.
البته که اگر بخواهید، تک به تک، دنبال هر گزاره، هر خبر، هر سخن، هر جوّ و هر شایعه یا جریانی بروید، نه تنها از کار و زندگی میافتید، بلکه عمر به پایان میرسد و شما به نتیجه نمیرسید.
- – اگر از شما بپرسند: 2 ضرب در 2 چند میشود؟ فوری پاسخ میدهید: 4 – اما اگر بپرسند: چند نمیشود؟ تا آخر عمر نیز پاسخ دهید، به اتمام نمیرسد، مگر این که بگویید: جز چهار نمیشود.
همین قاعده در بیان اصل توحید، که شعار اصلی و بنیانی اسلام عزیز میباشد، مشاهده میگردد. ●- اگر بخواهد تک به تک موجودان و عناصر زمین و آسمانها را نام ببرد و بگوید: اینها هیچ کدام إله و معبود شما نیستند، کتابی حجیمتر از گسترهی آفرینش لازم است، چرا که هر کدام را هم نام میبرد و هم اثبات میکند که إله و معبود نیستند. لذا إله نبودن را متن وجود هر آفرینشی قرار داد تا همگان مشاهده و مطالعه کنند، اما در یک جمله فرمود: «لا إله الاّ الله».
شناخت حق و باطل:
اگر چه شناخت حق، کار آسانی نیست و مستلزم بصیرت است و به قول امیرالمؤمنین علیه السلام، هیچ چیزی به حق، شبیهتر از باطل نیست، اما در هر حال تا “حق” شناخته نشود، اهلش یا سخن حق، کار حق و مواضع بر حق نیز قابل شناسایی نمیباشد.
در دوران کوتاه حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز همین جنگ روانی، بیش از جنگهای سرد جریان داشت و اذهان عمومی را آشفته و گیج میکردند، به ویژه در فتنههای خوارجی (مثل امروز).
اما در این میان، شخصی به نام حارث نزد او آمد و عرض نمود: «آیا چنین پندارى كه من اصحاب جُمُل را گمراه مى دانم؟»، ایشان فرمودند:
یا حَارِثُ إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ
اى حارث! تو زیر پاى خود را دیدى، اما به پیرامونت نگاه نكردی (پس سرگردان شدی)،
إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ؛
تو حق را نشناختى تا بدانى كه اهل حق چه كسانى مىباشند؟
وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ؛
و باطل را نیز نشناختى تا باطل گرایان را بدانی.
فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّى أَعْتَزِلُ مَعَ سَعِیدِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ [علیه السلام]:
حارث گفت: من و سُعد بن مالك و عبدالله بن عمر، از جنگ كنار مىرویم ، امام فرمود:
إِنَّ سَعِیداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ ینْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ یخْذُلَا الْبَاطِلَ .
همانا سعد و عبدالله بن عمر ، نه حق را یارى كردند، نه باطل را خوار ساختند. (نهج البلاغه، حکمت 262)
- ●●- حال فرض کنید، کسی خداوند مشهود را بنیند و نشناسد و بگوید: من میخواهم تک تک عناصر عالم را خود بشناسم و آزمایش کنم و بفهمم که إله و معبود نیستند! یا بگوید: میخواهم وحی را کنار بگذارم و خودم با تحقیقات بفهمیم که آیا معادی در کار هست یا خیر و یا اگر هست، در آنجا چه خبر است؟
پس، حق خودش مشهود است و خود را به رخ کشانده و میشناساند و نقطهی مقابل آن نیز باطل است، اگر چه خود را بیاراید و حتی اگر گاه سخنان راستی به زبان آورد – و به انسان، عقل، فطرت و بصیرت داده شده که حق را ببیند و بشناسد.
امامت و ولایت:
امامت و ولایت نیز در همین حکمت و قاعده است. خداوند متعال امام و ولیّ امر (در هر مصداق و مرتبهای) را گذاشته است، تا ما را متوجه و متذکر همان “حق و باطل” مشهود همگان نماید.
بنابراین، اگر کسی بگوید: من میخواهم که خودم تمامی جزئیات را مطالعه کنم و به نتیجهی تجربی (نه عقلی) برسم، وضعیت در جهان همین میشود که هست!
دروغ و راست:
شناخت سخن، وعده، وعید، گزاره یا خبر دروغ و راست نیز نه تنها راحت نیست، بلکه گاه مشکلتر از شناخت “حق و باطل” است، چرا که اولاً آدمی که قواعد و چارچوب را رها کرده و به دنبال اجزا و مصادیق میرود [مانند همان قضیه حارث]، وارد عالَم کثرت میشود و باید دائماً بشناسد و اثبات کند که «2 ضرب در 2 چند نمیشود»! ثانیاً محک، ملاک و معیاری ندارد که با آن بسنجد! ثالثاً گاه سخنان راستی با اهداف انحرافی بیان میشود و مصداق «کلمة الحق و یراد بها الباطل – کلمهای حق که اراده از بیان آن باطل است» میگردد.
- – گاهی، دروغگویی خیلی عیان است. چنان تو روی آدم با وقاحت تمام دروغ میگویند که انسان احساس تحمیق شدن (احمق فرض شدن) مینماید. مثل این که به نام دموکراسی، دیکتاتوری جهانی راه میاندازند و یا به نام صلح، جنگهای گسترده بر ملتها تحمیل میکنند و یا به اسم مبارزه با تروریسم، خود تروریسم را گسترش میدهند … و در داخل مثل این است که تورم و گرانی باشد و بگویند نیست – بیکاری باشد و بگویند نیست – امریکا رسما و علناً دشمنی کند و بگویند قصدی ندارد – جنگ نیابتی اقتصادی راه بیاندازند و بگویند: «در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی» – حتی اصول اعتقادی اسلام را تحریف کنند و بگویند: «اسلام این است».
اما، همیشه شناخت دروغ و دروغگو، به این راحتیها نیست، مگر این که انسان راست و راستگو را بشناسد و سخن، ادعا و مواضع دیگران را با آن بسنجد.
- – بنابراین، اگر کسی بخواهد خودش را در معرض بمبارانهای خبری و تبلیغاتی قرار دهد و بعد بگوید: «من از کجا بفهمم که کدام حق است و کدام باطل و یا کدام راست میگویند و کدام غلط»، قطعاً به جایی نمیرسد؛ قرار نیست که به او وحی نازل گردد و بگوید: این درست است و آن نادرست.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
موندم چطور راست و دروغ رو دربارهی هر نظام یا حزب سیاسی پیدا کنم. اگر خودمان بخواهیم از طریق اخبار شبکههای اینترنتی و … بفهمیم که از زندگی میمانیم.