در اینکه از نظر اسلام خدمت کردن به خلق و احسان به مردم، خودش یک ارزشی از ارزشهای انسانی و الهی است هیچ شکی نیست.
محبت و خدمت به مردم و درد مردم را داشتن، از نظر اسلام خود یک کمال و یک ارزش و یک نیکی است و مقامش هم بسیار عالی است، ولی اسلام با انحصارش مخالف است.
آیهای را در ابتدای سخن تلاوت کردم:
انَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسانِ وَ ایتائِ ذِی الْقُرْبی وَ ینْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ وَ الْبَغی.
خدا شما مسلمانها را یکی به عدل «1» امر میکند و فرمان میدهد و دیگری به احسان، که از نظر اخلاقی- نه اجتماعی- بالاتر از عدل است. خدا فرمان میدهد که نه تنها پا روی حقوق مردم نگذارید و تجاوز به حقوق مردم نکنید بلکه از حقوق مشروع خود، به مردم نیکی کنید.
ایثار یک اصل قرآنی است. ایثار یعنی گذشت؛ یعنی مقدم داشتن دیگران بر خود در آنچه مال خود انسان است و به آن کمال احتیاج را دارد و در عین کمال احتیاج، دیگری را بر خود مقدم میدارد. ایثار یکی از باشکوهترین مظاهر انسانیت است و قرآن، عجیب ایثار را ستوده است. درباره اصحاب پیغمبر یعنی انصار که مهاجرین را بر خودشان مقدم میداشتند، میفرماید: وَ یؤْثِرونَ عَلی انْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ «2».
یا در آیاتی که در سوره «هل اتی» در شأن علی علیه السلام و زهرای مرضیه علیها السلام و حسنین علیهما السلام و اهل بیت علیهم السلام نازل شده است، میفرماید: وَ یطْعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتیماً وَ اسیراً. انَّما نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لانُریدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکوراً «3»، که داستانش را همه شنیدهایم. بعد از یک بیماری که حسنین داشتند، علی علیه السلام و زهرا علیها السلام نذر میکنند و روزه میگیرند، و اوقاتی است که علی علیه السلام در بیرون کارمی کند و مثلًا جوی تهیه میکند و زهرا از آن نانی میپزد و آماده میکند.
وقت افطار مسکینی میرسد و اینها آنچه خود داشتند به این محتاج میدهند و در دو شب بعد دوباره این ایثار را میکنند که این آیه نازل شد.
به هرحال مسئله ایثار مطرح است، و ایثار مقام انسانی فوق العاده باشکوهی است و اسلام آن را ستوده و ستایش کرده است که داستانهای زیادی در تاریخ اسلام درباره ایثار آمده است
نمونهای از مهربانی
بهطور کلی رحم، مهربانی و ترحم امری است که همیشه در اسلام مطرح است. این داستان را شنیدهاید که مردی از اشراف جاهلیت خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و دید که ایشان یکی از فرزندانشان را روی زانوی خودشان نشاندهاند و او را میبوسند و میبویند و به او محبت میکنند. رو کرد به پیغمبر صلی الله علیه و آله و گفت: من ده تا بچه دارم و هنوز در عمرم هیچ کدامشان را یک بار هم نبوسیدهام «4». در یکی از روایاتی که در این زمینه
آمده، نوشتهاند: فَالْتَمَعَ وَجْهُ رَسولِ اللَّهِ پیغمبر اکرم از این حرف چنان ناراحت و عصبانی شد که صورت مبارکش قرمز شد و لمَعان «5» پیدا کرد و فرمود:
مَنْ لایرْحَمْ لایرْحَمْ «6» آن که نسبت به دیگری رحم نداشته باشد، خدا هم به او رحم نخواهد کرد. بنا به نقل دیگری فرمود: اگر خدا رحم را از دل تو کنده است، من چه کنم؟!.
در این زمینه اخبار و روایات و احادیث زیادی داریم. زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام خود بهترین نمونه است و علی علیه السلام اساساً مجسمه رحمت و مهربانی است؛ در مقابل ضعیف که قرار میگیرد، دریای رحمت و محبت علی علیه السلام به جوش میآید
(1) عدل یعنی اینکه حقوق مردم را رعایت کنید و پا از مرز حقوق مردم آن طرفتر نگذارید.
(2) حشر/ 9
3)انسان/ 8 و 9
(4) این همان مکتب نیچه است. چون بوسیدن من یعنی اینکه آنها را دوست دارم و نسبت به آنها ترحم دارم، و ترحم ضعف است و یک آدم قوی هرگز از این کارها نمیکند و این کارها برای یک آدم قوی سبک است!
(5) [به معنای تغیر]
(6) جامع الصغیر، ج 2/ ص 183
برگرفته از کتاب انسان کامل شهید مطهری