از قرآن و روایات اهل بیت استفاده می کنیم آن خانه ای که در آن خانه الفت باشد، در آن خانه ای که خدمت به یکدیگر باشد، در آن خانه ای که نماز و روزه و یاد خدا باشد، در آن خانه ای که قرآن و دعا و راز و نیاز با خدا باشد، این خانه در نزد خدا با عظمت است؛ و پرودگار عالم خواسته است که این گونه خانه ها با عظمت باشد؛ با برکت باشد؛ برای اهل آسمان ها بدرخشد نظیر ستاره که برای ما درخشندگی دارد. و بعکس از قرآن و روایات اهل بیت استفاده می کنیم آن خانه هائی که در آن خانه ها عداوت باشد، ناسازگاری باشد، در آن خانه ها نماز، قرآن، دعا نباشد، در آن خانه هائی که گناه باشد، این خانه ها تاریک است؛ این خانه ها مبارک نیست؛ و شیاطین در آنها رفت و شد دارند؛ و مورد نفرت ملائکه اند. قرآن می فرماید:
فی بیوت اذن الله ترفع و یذکر فیها اسمه(45)
می فرماید: یک نوع خانه هائی هستند که خدا خواسته است با عظمت باشند. مثل این که یک کسی این خانه ها را گرفته و از نظر معنوی بالا می برد. می فرماید: این خانه ها آن خانه هائی است که در آنها یاد خدا می شود؛ تسبیح خدا می شود. این خانه ها آن خانه هائی است که افراد آن به یاد خدا هستند و اقامه نماز و ایتاء زکات می کنند. خانه هائی که در نزد خدا عظمت دارند، خانه هائی که در عالم ملکوت و در نزد ملائک عظمت دارند، آن خانه هائی هستند که در آنها نماز می خوانند؛ زکات می دهند؛ خداترسها در آنها زندگی می کنند. یعنی گناه در آنها نیست.
این آیه شریفه یک ظاهری دارد و معنی کردم که پرودگار عالم می فرماید: یک خانه هائی هست که این خانه ها نظیر مسجد و مدرسه مقدسند. چرا مقدسند؟ برای این که افراد مقدس در آنها زندگی می کنند. برای این که یاد خدا در این خانه ها هست؛ نماز و روزه در این خانه ها هست و گناه در آنها نیست. اختلاف، نزاع، دوئیت در این خانه ها نیست.
یک معنای تأویلی هم دارد که ائمه طاهرین(علیهم السلام) از آن تأویل کردند که یک افرادی هستند که این افراد با عظمتند. امام صادق(علیه السلام) لفظ بیوت را به آن خانه های خشت و گلی معنی نکردند. همین بدنهای مقدس مؤمنین، افراد کامل نظیر پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین معنی کردند.
قتاده خدمت امام باقر(علیه السلام) بود ابهت امام باقر(علیه السلام) او را گرفت و به امام(علیه السلام) عرض کرد من نزد علمای زیادی نشستم و با آنها گفتگو کردم و هیچ گاه چنین حالت اضطرابی به من دست نداد. امام باقر(علیه السلام) فرمود: می دانی که نزد چه کسی نشستی؟
انت بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والاصال رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله(46)
این معنای دوم معنای تأویلی است. یعنی یک معنائی است که ما نمی فهمیم؛ ائمه طاهرین(علیه السلام) که مفسر قرآنند باید معنی کنند. قرآن یک ظاهری دارد که برای همه حجت است؛ یک باطنی هم دارد که هر کسی باندازه استعدادش از باطن قرآن استفاده می کند.
خلاصه حرف این است که آیه شریفه می فرماید: آن خانه هائی که در آنها اختلاف نباشد، خدمت به یکدیگر حکمفرما باشد، زن در خانه خدمت می کند زیرا شوهرش مسلمان است و در رفاه باشد، مرد به زن و فرزندش خدمت می کند برای این که این خانه ها در نزد ملائکه با عظمت یاد می شوند و بالاخره آن خانه هائی که مورد رضایت خدا هستند، در اسلام مقدسند، در عالم ملکوت مقدسند. ولی آن خانه هائی که در آنها اختلاف است زن ناسازگار است، مرد ناسازگار است پرخاشگری از طرف زن، از طرف مرد وجود دارد از نظر آیه شریفه عظمت ندارند، از نظر روایات اهل بیت برکت ندارند. و این خانه ها از نظر روایات ما خانه های شیاطینند و شیطانها در این خانه ها رفت و شد دارند. آن خانه هائی که افراد آنها بی نمازند، سر و کاری با قرآن و دعا و راز و نیاز ندارند، خدا ترس نیستند، از قیامت نمی ترسند، گناه در آنها هست، از نظر آیات و روایات تاریکند. در این خانه ها دلهره و اضطراب و نگرانی حکمفرماست و در آنها شیاطین رفت و آمد دارند بجای این که ملائکه رفت و آمد داشته باشند.
مرحوم کلینی رضوان الله علیه در کافی در کتاب فضل قرآن روایاتی از پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین(علیهم السلام) نقل می کند از جمله:
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:
ان البیت الذی یقرء فیه القران و یذکر الله عزوجل فیه تکثر برکته و تحضره الملائکة و تهجره الشیاطین و یضیی ء لاهل السماء کما تضیی ء الکواکب لاهل الارض و ان البیت الذی لا یقرء فیه القرآن و لا یذکر الله عزوجل فیه تقل برکته و تهجره الملائکة و تحضره الشیاطین(47)
می فرماید: آن خانه ای که در آن قرآن خوانده شود، یاد خدا بشود، گناه نباشد بجای گناه یاد خدا باشد می فرماید: این خانه مبارک است. انسان صالح برای آینده در خود می پروراند. مالی که در این خانه است برکت دارد. و بالاخره خانه مبارکی است. می فرماید: ملائکه در این خانه رفت و آمد دارند. شیاطین در این خانه نیستند. شیاطین نمی توانند در این خانه رفت و شد داشته باشند. بعد می فرماید: و اما آن خانه ای که افرادش سر و کاری با خدا ندارند آن خانه هائی که گناه در آنها هست شیاطین در این خانه ها رفت و آمد دارند. ملائکه از این خانه ها قهر می کنند و برکت ندارند. آن بچه ای که در این محیط بزرگ شود مبارک نیست. از نظر علوم تربیتی سعادت این بچه کار بسیار مشکلی است. معلوم است خانه ای که در آن اختلاف باشد بغیر از دلهره و اضطراب و نگرانی برای صاحبش چیزی ندارد. اما بدبختی برای بچه هاست؛ برای بچه ها هم زندان است، بی برکت است.
خانه ای که در آن گناه باشد، خانه ای در آن اختلاف باشد استعدادکش است؛ نشاطکش است، بچه را بی استعداد می کند، بچه را بی نشاط می کند. چنانچه خود مرد و زن را هم بی استعداد و بی نشاط می کند. و بالاخره این روایات می فرماید: اگر می خواهی خانه ات مقدس باشد مواظب باش که در خانه نماز و روزه، یاد خدا، دعا و قرآن زنده باشد. و اگر می خواهی خانه ات مبارک باشد مالت، اولادت، زندگیت، عمرت مبارک باشد مواظب باش خانه تو محیط گناه نباشد. این روایات به ما می گوید: یقین داشته باش اگر محیط خانه محیط گناه باشد این خانه دیگر با برکت نیست. عمری که در آن خانه صرف می شود مالی که در آن خانه صرف می شود بچه هائی که در این خانه بزرگ می شوند اینها مبارک نیستند. و شیاطین هم در این خانه رفت و آمد دارند، ملائکه هم سر و کاری با این خانه ها ندارند. یک جمله ای در این روایت است که این جمله باید مورد نظر همه ما باشد می فرماید که ویضی ء لاهل السماء کما تضی ء الکواکب لاهل الارض. یعنی این ستاره ها چه طور درخشندگی برای ما دارند آن خانه ای که در آن خانه یاد خدا باشد آن خانه هائی که در آن خانه ها گناه نباشد آن خانه هائی که در آنها نماز و روزه، دعا و قرآن باشد، می فرماید: این خانه ها درخشندگی دارند برای ملائکه. ملائکه آسمانها از این خانه ها استفاده می کنند. از این خانه ها، لذت می برند.
یک روایت مشهوری داریم که:
لاتدخل الملائکة فی بیت فیه الکلب
یعنی در آن خانه ای که سگ هست در آن خانه ملائکه نیستند؛ داخل در آن خانه نمی شوند. این روایت سه معنی دارد: یک معنای ظاهری دارد و آن این که اگر کسی سگ باز شد سگ را برای پاسداری نمی خواهد مثل بعضی افراد بی خرد سگ را می خواهد تا با آن بازی کند. سگ باز است. چنانچه غربیها و غربزده ها از این کارها می کنند؛ که این افراد در روز قیامت هم با یزید محشور می شوند. زیرا یزید سگ باز و میمون باز بود. پس یک معنی این شد که این نوع سگها اگر در خانه باشند دیگر ملائکه در آن خانه وارد نمی شوند. ولی معلوم است که این معنی، معنای ظاهری است. یک معنای دیگر روایت که از اهل دل است این که مراد از بیت، دل انسان است. یعنی آن دلی که در آن صفات رذیله باشد نور خدا در این دل نمی تابد؛ الهامهای ملائکه در این دل نیست. ملک برای انسان الهام دارد اما برای آن انسانهائی که پاک دل باشند. ملک داخل دل انسان می شود اما آن دلی که در او سگ نباشد، درندگی نباشد، حسادت و منیت و خود محوری و تکبر نباشد. این هم یک معنای لطیفی که برای روایت شده است.
معنای دیگر روایت مربوط به بحث ماست. و آن معنا این است که در آن خانه هائی که اختلاف باشد یعنی زن پرخاشگر است، مرد درنده است این خانه ها محل رفت و آمد ملائکه نیست.یعنی اگر کسی از نظر روحی درندگی داشته باشد در آن خانه ای که زندگی می کند جای شیطانهاست نه جای ملائکه. و این معنی احتمالش قوی است. و مراد از روایت یا معنای دوم است یا معنای سوم. و بقول ما طلبه ها الجمع مهما امکن اولی من الترک.
خلاصه این که روایت سه معنی دارد: یک معنی این است که آن خانه هائی که در آن سگ بازی می شود ملائکه در آن رفت و شد ندارند؛ شیاطین در این خانه ها رفت و شد دارند. یک معنی این که آن دلهائی که ناپاک است ملائکه در آن رفت و آمد ندارند. و یک معنی آن خانه هائی که در آنها اختلاف است، گناه است، یاد خدا نیست، ملائکه نیست، ملائکه در آنها رفت و آمد ندارند؛ بلکه جای شیطان است.
من خیال می کنم بحث امروز بحث خوبی است یک زنگ خطری است. باید توجه داشته باشیم اگر ملائکه در خانه ما رفت و شد نکنند، اگر دست عنایت خدا روی سر ما نباشد، روی سر خانه های ما نباشد، اگر فضل و رحمت خدا در خانه های ما نباشد وای بر ما. اما از این بدتر بر آن بچه هائی که در آن خانه ها زندگی می کنند. سالم شدن این بچه ها کاری است مشکل.
قرآن می فرماید: خانه جای آرامش است. زن برای شوهر و شوهر برای زن آرامش است. و مسلم است آن خانه هائی که در آنها گناه باشد، آن خانه هائی که رحمت خدا در آنها نازل نشود، آن خانه هائی که شیاطین در آنها رفت و شد داشته باشند محل آرامش نیستند. دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی در آنها حکمفرماست. قرآن شریف می فرماید:
افمن اسس بنیانه علی تقوی من الله ورضوان خیر ام من اسس بنیانه علی شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظالمین(48)
این آیه شریفه تشبیه معقول به محسوس است: یعنی گاهی که قرآن شریف می خواهد یک معنای معقول را به ما بفهماند آن را به یک امر محسوس تشبیه می کند. می فرماید: اگر یک کسی یک خانه ای بنا کند اگر پی های این خانه، دیوارهای این خانه بسیار محکم باشد آن سقفی که بر روی این خانه می زند معلوم است مقاومت دارد و این سقف ماندنی است. و اما اگر یک کسی بر لب دره سیل زده خانه بسازد به یک بادی بند است؛ به یک طوفانی بند است، به یک سیلی بند است. یک باد بیاید این خانه می رود ته دره. قرآن می فرماید: اگر زندگی شما اگر خانه شما بر روی تقوی بنا شده باشد یعنی اگر در خانه شما تقوی حکمفرما باشد الفت، محبت، نماز، روزه، قرآن، راز و نیاز با خدا و بالاخره رابطه با خدا بود اگر در خانه های شما گناه نبود بقول قرآن شریف:
یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار(49)
اگر در خانه خدا ترسی حکمفرما بود این خانه محکم است. اگر اولاد از این خانه بیرون آید سالم است. زندگی در این خانه مبارک است. و بالاخره رحمت خدا، فضل خدا در این خانه ها حکمفرماست. و اما خانه ای که در آن تقوی نباشد قرآن می فرماید: مثل همان خانه ای است که لب دره سیل زده بنا کنی خانه لب دره سیل زده چه می شود؟ زندگی منهای خدا به یک بادی به جهنم می رود. والله لا یهدی القوم الظالمین این هدایت هدایت عنایتی است بقول علمای اخلاق یعنی دست عنایت خدا بر سر این خانه ها نیست. دست عنایت خدا بر سر این انسانها نیست. یعنی رحمت و فضل خدا در این خانه ها حکمفرما نیست. یعنی برکت در این خانه ها نیست. ملائکه در این خانه ها رفت و آمد ندارند. شیطان، بی برکتی، ظلمت و غم و غصه، دلهره، اضطراب خاطر، نگرانی در این خانه ها حکمفرماست. لذا اگر سعادت می خواهید اگر برکت در خانه می خواهید باید خانه های شما مبرای از گناه باشد. باید نماز در خانه های شما زنده شود. در اسلام زیاد سفارش شده است که نوافل را در خانه بخوانید اما واجب را در مسجد و بجماعت بخوانید.
نگذارید در خانه هایتان هیچ نماز نباشد. نوافل در خانه و واجبات در مسجد. و حتی می فرماید: مواظب باشید مثل یهودیها نباشید، مثل نصاری نباشید که یک عبادت خرافی هم که می کنند به کلیسا می روند. خانه هایتان محل عبادت باشد. در آنها قرآن، دعا، یاد خدا، الفت، محبت، خدمت به یکدیگر باشد.