در شرایط کنونی جهان اسلام که عدد مسلمانها کثیر است و اقطار وسیعی از جغرافیای عالم را در اختیار دارند و آرا و عقاید و نظرات و اجتهادها و مکتبهای گوناگونی پر ذهن و روحشان حاکم است، اگر ما بتوانیم متون صدر اسلام را احیا کنیم؛ کمک زیادی به ایجاد یک محور اصلی برای این اجتهادها کرده ایم.
نهج البلاغه را از این دیدگاه نگاه کنید نهج البلاغه با این دیدگاه هرگز با کتاب حدیث فلان صحابی یا تابعی که پنجاه سال، شصت سال، صد سال و یا صد و چهل بعد از هجرت بوده قابل مقایسه نیست. (64)
نهج البلاغه مخصوص کشور ما نیست، بلکه متعلق به همه ی دنیای اسلام است و دنیای اسلام هم امروز در حال رسیدن به یک بیداری و حیات دوباره ی اسلامی است. (65)
احیای نهج البلاغه فقط وظیفه ی ما شیعیان نیست، بلکه وظیفه ی همه ی مسلمانهاست، یعنی هر کس علی بن ابی طالب علیه السلام را قبول دارد و مسلمان است – چون در اسلام کسی نیست که این بزرگوار را قبول نداشته باشد. به عنوان احیای یک میراث بی نظیر اسلامی باید نهج البلاغه را زنده کند و این احیا نه فقط به معنای کثرت چاپ – که زیاد هم چاپ شده – بلکه به معنای کارکردن و تحقیق کردن در زمینه ی آن است.
همچنان که در زمینه ی قرآن کریم کار شده و تفسیرهای زیادی نوشته شده است درباره ی نهج البلاغه هم باید این کارها انجام گیرد. همان طور که قرآن خوانده می شود، نهج البلاغه هم باید خوانده شود؛ چون تالی و دنباله ی قرآن است. همان طور که مسلمانها خودشان را موظف می دانند با قرآن انس پیدا کنند و ندانستن قرآن را برای خود نقص می شمارند، دانستن نهج البلاغه هم باید نقص به حساب بیاید. (66)
امروز آشکارترین و روشنترین حقایق اسلامی، به وسیله ی بخشی از مدعیان اسلام در کشورهای اسلامی نادیده گرفته می شود امروز همان روزی است که شعارها یکسان است؛ اما جهت گیریها به شدت مغایر یکدیگر است امروز شرایطی مشابه شرایط حکومت دوران امیرالمؤمنین علیه السلام است. پس روزگار، روزگار نهج البلاغه است. امروز می شود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین علیه السلام به واقعیتهای جهان و جامعه نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج درها را پیدا کرد همین است که به نظر ما امروز بیش از همیشه به نهج البلاغه محتاجتریم.
این یک جهت بود که ضرورت پرداخت به نهج البلاغه و بازگشت به این مجموعه را که از زبان امیرالمؤمنین و مولای متقیان علیه السلام نقل شده نشان می دهد باید هر چه بیشتر در پیرامون آن کار کرد و مقدماتی که بتواند این کتاب را قابل استنادتر و قابل فهمتر بکند، آماده کرد؛ زیرا این کار از همیشه لازمتر و ضروری تر است. (67)
فرهنگهایی که امروزه بر ذهنیت مردم در بخشها و تقسیم بندیهای مختلف سیاسی حاکم است، هیچ کدام منطبق با فرهنگ نهج البلاغه نیست. (68)
کسانی که در زمینه ی نهج البلاغه کار کرده اند کم نیستند – چه در ایران بود و بعضی از دیگر از کشور از کشورهای اسلامی – اما کارهای اصولی و اساسی که بتواند مدرسه ی نهج البلاغه را در کل فضای جهان اسلام گسترش بدهد، همچنان باقی است. اگر چه پایه های آن کارهای اصولی، دارد تدریجاً انجام می گیرد. واقعاً نهج البلاغه گنجینه ی عظیمی است که به این سادگی، حتی به موجودی آن نمی شد دسترسی پیدا کرد؛ یعنی آن را فهمیده و بعد از این که چنین موجودی را شناختیم، نوبت کار اصلی یعنی بهره برداری است. ما هنوز موجودی نهج البلاغه را هم نمی دانیم، البته بسیاری از منابع غنی اسلامی همین وضعیت را دارد؛ اما نهج البلاغه با رتبه و پایه ی والایی که دارد، در حقیقت یک استثناست و باید به صورت یک گنجینه ی استثنایی با آن برخورد کرد. وقتی تأمل می کنم، می بینم آرزویی که داشته ایم و داریم، این است که جامعه ی ما با این کتاب عزیز الفت و انس پیدا کند. (69)