پرسش 50: حکمت مهریه چیست؟
پاسخ: مهر، یک پشتوانه اقتصادی و اجتماعی برای زنان است. توضیح آنکه در عصر جاهلیت نظر به اینکه برای زنان ارزشی قائل نبودند، غالبا مهر را، که حق مسلم زن بود، در اختیار اولیای آنها قرار می دادند، و آن را ملک مسلم آنها می دانستند گاهی نیز مهر یک زن را، ازدواج زن دیگری در می آورد، که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وی درآورد، و مهر این دو زن همین بود.
اسلام بر تمام رسوم ظالمانه خط بطلان کشید، و مهر را به عنوان یک حق مسلم به زن اختصاص داد، و در آیات قرآن مردان را به رعایت کامل این حق توصیه کرده است **ر.ک: نساء/4 و 19 و 237 و… .***.
شرایط مهریه
پرسش 51: شرایط مهریه چیست؟ و آیا مقدار مهریه را حتما باید مشخص کنند؟ اگر چنین است پس چرا شعیب در آیه 27 سوره قصص، مهریه دختر خود را به گونه مبهم و مردد بین هشت و ده سال بیان نمود؟ و آیا غیر پول و جنس، مانند خدمت کردن، را هم می توان به عنوان مهریه قرار داد؟
پاسخ: مهر یا صداق، مالی یا منفعتی است که زن بر اثر ازدواج مالک آن می گردد و مرد ناگریز از دادن آن به زن می باشد. همان گونه که قرآن کریم می فرماید: و آتوا النساء صدقاتهن نحلة** ر.ک: نساء/4 و 19 و 237 و… .***؛ و مهر و کابین زنان را به صورت هدیه و با رغبت بدهید هرگاه مهر در عقد ازدواج تعیین شده باشد، آن را مهر المسمی گویند. مال معینی است که با عنوان مهر، با توافق زن و مرد تعیین می شود. این مال ممکن است عین معین باشد، مانند: خانه و زمین و باغ و اتومبیل، یا ممکن است منفعت باشد، چنان که اجاره بهای خانه ای، یا سکونت در منزلی را برای مدت معین مهر قرار دهند. ممکن است مهر، کاری باشد که ارزش اقتصادی داشته باشد، مانند آموزش قرآن و علم خاصی. همچنین مهر، ممکن است که نه عین باشد، نه منفعت و نه عمل، بلکه حق باشد، مانند حق انتقاع ** اطیب البیان، ج 4، ص 306.***.
چیزی که به عنوان مهر تعیین می شود، باید دارای شرایط زیر باشد:
الف) باید مالیت داشته باشد، یعنی این که دارای ارزش داد و ستد اقتصادی باشد.
ب) مهر باید قابل تملک به وسیله زن باشد.
ج) مهر باید منفعت عقلایی داشته باشد.
د) شوهر باید قدرت بر تسلیم مهر داشته باشد وگرنه تعیین مهر درست نخواهد بود.
ه) مهر باید مشخص باشد. اگر مالی که به عنوان مهر مشخص شده، مجهول و نامعین باشد، مهر باطل می شود** پرتوی از قرآن، ج 2، ص 162.***
و اما آنچه در سوره قصص آمده است دلیلی برخلاف آنچه گفته شد نخواهد بود زیرا می فرماید: قال انی ارید ان انکحک احدی ابنتی هاتین علی ان تأجرنی ثمانی حجج فان اتممت عشرا فمن عندک و ما ارید ان اشق علیک ستجدنی ان شاء الله من الصالحین ** قصص/27.*** (شعیب) گفت: من می خواهم یکی از دو دخترم را به همسری تو درآورم، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی، و اگر آن را تا ده سال افزایش دهی محبتی از ناحیه تو است، من نمی خواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و ان شاءالله مرا از صالحان خواهی یافت.
از لحن آیه به خوبی برمی آید که مهریه واقعی هشت سال خدمت کردن بوده است و دو سال دیگر موکول به اراده و میل موسی بوده است. بنابراین، مهریه مبهم نبوده است و از سویی می توان کار و خدمات را مهریه قرار داد و هیچ دلیلی بر عدم جواز چنین مهری وجود ندارد، بلکه اطلاقات ادله مهر نیز هر چیزی را که ارزش داشته باشد شامل می شود، این هم لزومی ندارد که تمام مهر را یکجا بپردازند، همین اندازه که تمام آن در ذمه شوهر قرار گیرد و زن، مالک آن شود کافی است ** تفسیر نمونه، ج 16، ص 68 و اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 226.***.
نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که: اگر مهریه دختر شعیب، هشت سال کارکردن باشد، مالک مهریه هم دختر شعیب بوده و حضرت شعیب وکالت داشت، از جانب دخترش چنین عقدی را اجرا کند و در واقع آنان – حتی پس از ازدواج موسی (علیه السلام) – نیز یک خانواده بزرگ بودند** تفسیر نمونه، همان.*** و وظیفه موسی (علیه السلام) چوپانی بوده است.
برگرفته از کتاب