امكانات مالى و درآمد همه افراد يكسان نيست.همه نميتوانند دريك سطح زندگى كنند.هر خانواده اى بايد حساب دخل و خرج خودشان را بكنند و بر طبق درآمدشان خرج كنند.انسان همه طور ميتواند زندگى كند.عاقلانه نيست كه براى تهيه امور غير ضرورى دست به قرض و نسيه بزند.
خانم محترم،تو كدبانوى خانه هستى،عاقل و فهميده باش،حساب خرج و دخلتان را بكن. ببين چطور ميتوانيد خرج كنيد كه آبرويتان محفوظبماند و هميشه پولدار باشيد، عاقبت انديش باش،چشم و همچشميهاى بيجا را كنار بگذار،اگر فلان مد لباس را در تن خانمى ديدى و وضع اقتصادى شما اقتضاى خريد آنرا ندارد،شوهرت را به تهيه آن وادار نكن، اگر چيز لوكس و قشنگى را در منزل همسايه مشاهده نمودى به شوهرت اصرار نكن كه بايد آنرا تهيه كنى،اگر فلان دوست يا خويش و قوم شماخانه اش را با فرشهاى زيبا و گرانقيمت و اسباب لوكس زينت كرده لازم نيست خودتان را بسختى بيندازيد تا از او تقليد كنيد،تو كه ميدانى وضع اقتصادى و در آمد شما ايجاب نميكند چرا شوهرت را به وام گرفتن و نسيه گرفتن و قسطى خريدن و كارهاى غير مشروع وادار ميكنى؟
آيا عقلائى است كه براى رقابت با ديگران از بانك وام بگيريد وفلان جنس غير ضرورى و لوكس را بخريد و در خانه بگذاريد،آيا صلاح است كه زندگى خودتان را بر وام گرفتن و نسيه كردن و قسطى خريدن پايه گذارى كنيد و يك سرى اشياء غير ضرورى را در خانه جمع آورى نمائيد.
آيا بهتر نيست قدرى صبر كنيد تا اوضاع مالى شما بهتر شود؟هرماه مقدارى از درآمدتان را پس انداز كنيد،وقتى وضع اقتصادى شما خوب شد و توانستيد جنس مورد نظرتان را تهيه نمائيد با پول نقد آنرا خريدارى كنيد.
بيشتر اين رقابتها و ولخرجيها از خانمهاى نادان و خودخواه سرچشمه ميگيرد.با ديدن يك چيز لوكس فورا بهوس افتاده و سر به جان شوهر بيچاره گرفته كه بايد آنرا تهيه كنى.به قدرى نق نق و پافشارى نموده كه ناچار ميشود وام بگيرد يا قسطى بخرد و خودش را بيچاره كند و هميشه قرضدار باشد.
گاهى ناچار ميشود زندگى زناشويى را بر هم بزند و زن خودخواهش را طلاق بدهد تا از شر تقاضاهاى بيجا و سرزنشها وزخمزبانهاى او خلاص شود يا خودكشى كند تا از اين زندگى پر از ايراد وبهانه نجات پيدا كند.به داستانهاى زير توجه فرمائيد:
«مردى در دادگاه ميگفت:مدتى است زنم به واسطه القاآت زن همسايه پايش را توى يك كفش كرده كه بايد يا برايش تلويزيون بخرم ياطلاقش بدهم.در ماه فقط 300 تومان حقوق ميگيرم،صد تومانش اجاره خانه است با دويست تومان ديگر بايد يكماه تمام مخارج خانواده سه نفريمان را تامين كنم،كجا ميتوانم تلويزيون بخرم؟ (9) ».
مردى در دادگاه ميگويد:«خانم دلش لباسهاى آخرين مدل ميخواهد.خانم ميخواهد خودش را عين يك زن مرد پولدار در بياورد،آخربه خدا به دين به مذهب تمام حقوق من 900 تومان است،300 تومان آنراكرايه خانه ميدهم.شما بگوئيد من با 600 تومان شام و ناهار تهيه كنم يابراى خانم پوستيژ و كفش و كلاه بخرم؟»در آخر به مادر زنش ميگويد:دختر مال شما.چشم، طلاقش ميدهم ودور هر چه زن است خط ميكشم (10) ».
مردى كه خودكشى كرده بود وقتى بهوش آمد گفت:«من شاگردراننده ام،سه سال است ازدواج كرده ام،زنم توقعات خارج از حد دارد،چون نميتوانم توقعاتش را برآورده كنم مرتبا مرا سرزنش ميكند،سرزنشهاى او بالاخره مرا بستوه آورد و تصميم بخودكشى گرفتم (11) ».
زنى به شوهرش ميگويد:«يا سيگار خارجى بكش يا طلاقم بده (12) ».
اينگونه زنها اصلا معنا و هدف ازدواج را درك نكرده اند.
زناشويى را يك نوع برده گيرى تصور نموده اند.بدين منظور شوهركرده اند كه به خواسته ها و هوسهاى كودكانه خويش جامه عمل بپوشند.
شوهرى را ميخواهند كه مانند يك نوكر بى اجر و مزد بلكه يك اسيربرايشان زحمت بكشد و حاصل دسترنج خويش را دو دستى تقديم خانم كند تا در راه بلند پروازيها و هوسهاى خام خويش به مصرف برساند.
كاش باين مقدار قناعت ميكردند و توقعات بيش از حد نداشتند.
گاهى توقعاتشان به قدرى زياد است كه مجموع درآمد شوهر كفايت نميكند،اصولا كارى با درآمد شوهر ندارند،چيزى را كه هوس كردندحتما بايد تهيه شود،هر چه بشود بشود،گر چه شوهر ورشكست شود يادست بكارهاى غير مشروع بزند،خانم خواسته و بايد تهيه شود.
يكى از عوامل بزرگ ورشكست مردها همين توقعات بيجاى خانمها و چشم و همچشميهاست، سرزنشها و نق نق هاى زن است كه مردرا به كارهاى غير مشروع وادار ميكند،اينگونه زنهاى از خود راضى وخودخواه ننگ بانوان بشمار ميروند.گيرم با اين توقعات و ايرادها طلاق گرفتى آنوقت كارت اصلاح ميشود،نه،مطمئن باش هرگز بآرزوهايت نخواهى رسيد،ميروى در خانه سر بار پدر و مادرت خواهى شد و تا آخرعمر بايد از نعمت انس و محبت و بچه دارى محروم شوى،خيال ميكنى مردها براى خواستگارى تو صف كشيده اند،نه،چنين نيست، زنهائيكه طلاق ميگيرند كمتر شانس ازدواج دارند،بر فرض اينكه شوهر ديگرى پيدا كردى از كجا كه بهتر از شوهر اولت باشد؟
آيا بهتر نيست عاقبت انديش باشى؟حساب دخل و خرجتان رابكنيد و به مقدار درآمدتان خرج كنيد؟مگر خوشى و آسايش فقط با كفش و لباس و تلويزيون و يخچال فراهم ميشود؟به جاى اين بلند پروازيها وهوسهاى خام به زندگى و خانه دارى و شوهردارى بكوش.با اظهار مهر ومحبت محيط خانه را با صفا و نورانى كن.با زندگى ديگران كارى نداشته باش.بر طبق درآمدتان خرج كنيد.و از نعمت انس و محبت لذت ببر،با شوهر و فرزندانت بگوييد و بخنديد، در مخارج روزانه صرفه جويى كن،تااوضاع مالى شما بهتر شود و زندگى آبرومندى پيدا كنيد، شايد در آينده بتوانى به خواسته هاى خودت برسى،حتى اگر شوهرت ولخرج است وبيش از توانايى خويش خرج ميكند جلوش را بگير،نگذار براى خريداشياء غير ضرورى وام بگيرد يا قسطى بخرد،زندگى شما مشترك است،هر چه او داشته باشد در واقع مال شما است،نترس نه ثروتش را بديگرى ميدهد نه در خانه ديگرى صرف ميكند،به جاى خريد اشياء تجملى و غيرلازم وسائل ضرورى منزل را تهيه كنيد،براى حوادث و پيش آمدها كه خواه ناخواه براى همه كس اتفاق ميافتد پس انداز داشته باشيد.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:«هر زنيكه با شوهرش سازگار نباشد و او را بر چيزهائيكه فوق توانايى اوست وادار كند اعمالش مورد قبول خدا واقع نميشود و در قيامت مورد غضب پروردگار جهان قرارميگيرد (13) ».
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:هر زنيكه با شوهرش ناسازگارى كند و به آنچه از جانب خدا رسيده قناعت ننمايد و بر شوهرش سختگيرى كند و بيش از حد توانايى خواهش كند اعمالش قبول نميشود وخدا بر او خشمناك خواهد بود (14) ».
پيغمبر اسلام فرمود:«بعد از ايمان به خدا نعمتى بالاتر از همسرموافق و سازگار نيست (15) ».
برگرفته از کتاب آیین همسر داری ابراهیم امینی
آدرس اینترنتی آن جهت مطالعه بیشتر : http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/49123/3